دنیای امنیت سایبری میتواند گیجکننده باشد. هر روز با موجی از اخبار، آسیبپذیریهای جدید و گزارشهای تهدیدآمیز روبرو میشویم. پیگیری همه اینها تقریباً غیرممکن است. اما چه میشد اگر میتوانستیم از میان این هیاهو، مهمترین و کاربردیترین نکات را استخراج کنیم؟
این مقاله دقیقاً همین کار را میکند. ما پیچیدگیها را کنار زدهایم و ۱۰ نکته غافلگیرکننده، تأثیرگذار و گاهی متناقض را که هر متخصص و علاقهمند به امنیت سایبری باید همین حالا بداند، برای شما گردآوری کردهایم. با ما همراه باشید تا نگاهی عمیقتر به روندهایی بیندازیم که آینده دفاع و حمله سایبری را شکل میدهند.
۱. سکوت اجباری: چرا به متخصصان امنیت گفته میشود که درباره نشت اطلاعات حرفی نزنند؟ – سکوت اجباری امنیتی
در دنیای امنیت، شفافیت یک اصل استراتژیک است. اعتماد مشتریان، رعایت قوانین و ایجاد یک فرهنگ امنیتی پایدار، همگی به صداقت در زمان بروز حوادث بستگی دارند. اما یک روند نگرانکننده در حال شکلگیری است: سازمانها به طور فزایندهای تیمهای امنیتی خود را برای پنهان کردن نشتهای اطلاعاتی تحت فشار قرار میدهند.
بر اساس گزارش جامع «ارزیابی امنیت سایبری ۲۰۲۵» از شرکت Bitdefender، یک آمار تکاندهنده وجود دارد: به ۵۸٪ از متخصصان امنیت گفته شده است که یک رخنه اطلاعاتی را محرمانه نگه دارند. این عدد نشاندهنده یک افزایش ۳۸ درصدی نسبت به سال ۲۰۲۳ است و زنگ خطری جدی را به صدا درمیآورد.
اما پیامد این پنهانکاری چیست؟ این رویکرد نه تنها باعث فرسایش اعتماد سهامداران و مشتریان میشود، بلکه سازمانها را در معرض نقض قوانین سختگیرانه حفاظت از دادهها قرار میدهد و یک فرهنگ امنیتی شکننده ایجاد میکند که در آن مشکلات به جای حل شدن، پنهان میشوند. در حالی که مهاجمان هر روز هوشمندتر میشوند، این استراتژی سکوت، سازمانها را بیش از هر زمان دیگری آسیبپذیر میکند.
چرا این موضوع مهم است؟ این روند نشان میدهد که بزرگترین ریسکهای امنیتی دیگر فقط فنی نیستند، بلکه فرهنگی و سازمانی شدهاند. وقتی پنهانکاری به یک استراتژی تبدیل میشود، توانایی سازمان برای یادگیری از حوادث و بهبود دفاعی خود از بین میرود و زمینه برای بحرانهای بزرگتر در آینده فراهم میشود.
بذار خلاصه بگم 👇
شرکتها بیشتر از همیشه کارمندان امنیتشون رو مجبور به سکوت درباره هکها میکنن، که این کار اعتماد رو از بین میبره و در بلندمدت بسیار خطرناکتره.
۲. فاجعه آپدیت WSUS: وقتی وصله امنیتی مایکروسافت خودش یک تهدید میشود – آسیبپذیری WSUS – آسیبپذیری CVE-2025-59287
سرویسهای بهروزرسانی مانند Windows Server Update Services (WSUS) ستون فقرات استراتژی امنیتی بسیاری از سازمانها هستند. این ابزارها وظیفه توزیع وصلههای امنیتی را بر عهده دارند. اما چه اتفاقی میافتد وقتی خود این ستون فقرات دچار شکستگی شود؟
آسیبپذیری CVE-2025-59287 دقیقاً چنین داستانی را روایت میکند. مایکروسافت در ابتدا وصلهای برای این نقص منتشر کرد، اما این وصله نتوانست مشکل را به طور کامل برطرف کند. این شرکت مجبور شد یک بهروزرسانی اضطراری خارج از برنامه منتشر کند، اما همین فاصله کوتاه، فرصتی طلایی برای مهاجمان ایجاد کرد. بر اساس گزارشهای خبری از منابعی مانند CyberScoop و تحلیل شرکتهای امنیتی مانند Sophos و Huntress، مهاجمان تنها چند ساعت پس از انتشار وصله اضطراری، این نقص را به یک سلاح تبدیل کرده و حملات خود را آغاز کردند.
تأثیر این حمله ویرانگر است: یک مهاجم با در دست گرفتن کنترل WSUS، میتواند به اجرای کد از راه دور دست یابد و بدافزار خود را در قالب یک آپدیت قانونی مایکروسافت، به تمام کامپیوترها و سرورهای شبکه ارسال کند. این یک حمله زنجیره تأمین داخلی تمامعیار است. اهمیت این آسیبپذیری به حدی بود که آژانس امنیت سایبری و زیرساخت آمریکا (CISA) به سرعت آن را به فهرست آسیبپذیریهای شناختهشده و مورد بهرهبرداری (KEV) خود اضافه کرد. این حمله زنجیره تأمین داخلی، هرچند ویرانگر، هنوز در سطح نرمافزار عمل میکند. اما تهدید بعدی که بررسی خواهیم کرد، نشان میدهد که مهاجمان چگونه در حال نفوذ به لایهای عمیقتر و خطرناکتر هستند: خود سختافزار.
چرا این موضوع مهم است؟ این حادثه نشان میدهد که بزرگترین تهدیدها میتوانند از مورد اعتمادترین ابزارهای ما نشأت بگیرند. وقتی زیرساخت مدیریت وصلهها (patch management) به یک کانال توزیع بدافزار تبدیل میشود، مدل امنیتی مبتنی بر اعتماد داخلی کاملاً فرو میریزد.
بذار خلاصه بگم 👇
مایکروسافت یه آپدیت امنیتی حیاتی رو خراب کرد و هکرها فوراً ازش سوءاستفاده کردن. این یعنی ابزاری که قراره ما رو امن کنه، خودش میتونه تبدیل به در پشتی بشه.
۳. ماندگاری در سطح سختافزار: کمپین ArcaneDoor فایروالهای سیسکو را در سطح ROMMON آلوده میکند
برای هکرها، دستیابی به «ماندگاری» (Persistence) در سیستم هدف، یک هدف کلیدی است. اما ماندگاری در سطح نرمافزار یک چیز است و حک کردن خودِ سختافزار، چیز دیگر. ماندگاری در سطح فریمور (Firmware) «جام مقدس» هکرها محسوب میشود، زیرا شناسایی و پاکسازی آن فوقالعاده دشوار است.
کمپین جاسوسی پیشرفته «ArcaneDoor» دقیقاً همین کار را انجام میدهد. بر اساس گزارشهای امنیتی سیسکو، مهاجمان با بهرهبرداری از دو آسیبپذیری روز-صفر (CVE-2025-20333 و CVE-2025-20362) به فایروالهای Cisco ASA و FTD نفوذ میکنند. اما تکاندهندهترین بخش ماجرا، تکنیک ماندگاری آنهاست: در مدلهای قدیمیتر که فاقد فناوری Secure Boot هستند، مهاجمان ROMMON (فریمور بنیادی بوت دستگاه) را دستکاری میکنند. این کار تضمین میکند که بدافزار آنها حتی پس از ریبوت، آپدیت نرمافزار یا حتی پاکسازی کامل سیستم، همچنان باقی بماند.
این مانند آن است که یک مهاجم نقشه پی و فونداسیون خانه شما را بازنویسی کند؛ در این صورت، هرگونه تعمیر در خود خانه موقتی خواهد بود. این حمله به سختافزار اوج پیچیدگی است، اما گزارشها نشان میدهد که اکثر مهاجمان برای موفقیت نیازی به چنین روشهای پیشرفتهای ندارند. در واقع، آنها با استفاده از ابزارهایی که از قبل در سیستم شما وجود دارد، به همان اندازه ویرانگر عمل میکنند.
چرا این موضوع مهم است؟ این حمله مرز بین نرمافزار و سختافزار را از بین میبرد. برای تیمهای دفاعی، این یعنی ابزارهای سنتی اسکن و پاکسازی دیگر کافی نیستند و تأیید سلامت سختافزار (Hardware Integrity) به یک ضرورت مطلق تبدیل میشود.
بذار خلاصه بگم 👇
هکرهای بسیار حرفهای دارن فایروالهای سیسکو رو در عمیقترین سطح ممکن (سختافزار) آلوده میکنن، طوری که بدافزارشون حتی با ریبوت و آپدیت هم پاک نمیشه.
۴. ابزارهای روزمره شما، سلاحهای دشمن: ۸۴٪ حملات شدید از تکنیکهای «Living-off-the-Land» استفاده میکنند – تکنیک LOTL
تصور کنید یک سارق به جای آوردن ابزارهای مشکوک خود، از چاقوها و چکشهای موجود در آشپزخانه شما برای سرقت استفاده کند. شناسایی او بسیار دشوارتر خواهد بود. این دقیقاً همان کاری است که مهاجمان با تکنیک «Living-off-the-Land» (LOTL) انجام میدهند.
گزارش Bitdefender نشان میدهد که ۸۴٪ از حملات با شدت بالا، اکنون از ابزارهای قانونی و قابل اعتمادی که از قبل روی سیستمهای هدف نصب شدهاند، بهره میبرند. ابزارهایی مانند PowerShell، WMI و دیگر اسکریپتهای مدیریتی، به سلاحهایی در دست مهاجمان تبدیل شدهاند.
این تکنیک به طرز ویرانگری مؤثر است، زیرا به راحتی از سد دفاعهای مبتنی بر امضا (مانند آنتیویروسهای سنتی) عبور میکند. فعالیتهای مخرب با عملیات عادی IT ترکیب شده و شناسایی آنها را به یک چالش بزرگ برای تیمهای امنیتی تبدیل میکند. در پاسخ به این تهدید رو به رشد، ۶۸٪ از سازمانها اکنون «کاهش سطح حمله» را به عنوان یکی از اولویتهای اصلی خود اعلام کردهاند، که نشاندهنده تغییر رویکرد از دفاع واکنشی به پیشگیرانه است. بسیاری از این ابزارهای قانونی که مهاجمان از آنها سوءاستفاده میکنند، مبتنی بر ابر هستند و این روند به یک تاکتیک بزرگتر اشاره دارد: استفاده از سرویسهای ابری معتبر به عنوان سلاح.
چرا این موضوع مهم است؟ این تکنیک، مدل تشخیص تهدید را از «جستجوی چیزهای بد» به «جستجوی رفتارهای بد» تغییر میدهد. دیگر نمیتوان به ابزارها اعتماد کرد؛ باید رفتار آنها را زیر نظر گرفت. این موضوع نیاز به تحلیل رفتار کاربر و موجودیت (UEBA) و نظارت دقیق بر خط فرمان را بیش از پیش حیاتی میکند.
بذار خلاصه بگم 👇
هکرها دیگه از ابزارهای عجیب استفاده نمیکنن؛ دارن از همون PowerShell و ابزارهای سیستمی خودمون برای حمله بهره میبرن و اینجوری راحتتر مخفی میمونن.
۵. فضای ابری شما، صندوق پستی بدافزارها: OneDrive و Google Drive به کانال اصلی توزیع ویروس تبدیل شدهاند – توزیع بدافزار با OneDrive
مهاجمان سایبری روانشناسان ماهری هستند. آنها میدانند که ما به سرویسهای ابری معروفی که هر روز از آنها استفاده میکنیم، اعتماد ذاتی داریم و دقیقاً از همین اعتماد سوءاستفاده میکنند.
یک گزارش جدید از وبسایت GBHackers.com در مورد تهدیدات بخش تولید، یافتههای غافلگیرکنندهای را فاش میکند: مهاجمان به طور فزایندهای از پلتفرمهای ابری معتبر برای توزیع بدافزار استفاده میکنند. آمارها خود گویای همه چیز هستند:
- Microsoft OneDrive با ۱۸٪، در صدر فهرست سرویسهای مورد سوءاستفاده قرار گرفته است.
- GitHub با ۱۴٪ در رتبه دوم قرار دارد.
- Google Drive با ۱۱٪ در جایگاه بعدی است.
نبوغ استراتژیک این تاکتیک در این است که هم کنترلهای فنی و هم سوءظن انسانی را دور میزند. دانلود از این دامنهها به ندرت توسط فایروالها مسدود میشود و کارمندان نیز به طور ضمنی به آنها اعتماد میکنند. این سوءاستفاده از اعتماد خارجی به برندها، آینه تمامنمای یک مشکل داخلی است: شکاف اعتماد بین کسانی که تصمیمات امنیتی را میگیرند و کسانی که آنها را اجرا میکنند.
چرا این موضوع مهم است؟ این موضوع ثابت میکند که محیط امنیتی مدرن دیگر یک «محیط بسته» با مرزهای مشخص نیست. با تکیه کارمندان بر ابزارهای ابری شخصی و سازمانی، هر سرویس معتبری میتواند به یک اسب تروآ برای نفوذ به شبکه تبدیل شود.
بذار خلاصه بگم 👇
هکرها دارن از سرویسهای معتبری مثل OneDrive و Google Drive برای فرستادن بدافزار استفاده میکنن، چون ما به این سرویسها اعتماد داریم و راحتتر فریب میخوریم.
۶. شکاف خطرناک اعتماد: مدیران ارشد خیلی خوشبیناند، اما تیمهای فنی نگران – شکاف اعتماد امنیتی
یکی از اجزای حیاتی اما نادیده گرفتهشده در امنیت سایبری، همسویی بین مدیران ارشد و تیمهای فنی است. وقتی این دو گروه درک متفاوتی از ریسک داشته باشند، شکافهای خطرناکی ایجاد میشود. گزارش Bitdefender 2025 این شکاف عمیق را به وضوح نشان میدهد:
- ۴۵٪ از مدیران ارشد اجرایی (C-level) گزارش دادهاند که به توانایی سازمان خود در مدیریت ریسک سایبری «بسیار مطمئن» هستند.
- در مقابل، تنها ۱۹٪ از مدیران میانی—یعنی کسانی که در خط مقدم مبارزه با تهدیدها هستند—چنین اطمینانی دارند.
این عدم تطابق درک، عواقب شدیدی دارد. این شکاف میتواند به بودجهبندی ناکافی، اولویتبندیهای اشتباه (مثلاً مدیران به دنبال پروژههای پر زرق و برق هوش مصنوعی هستند، در حالی که تیم فنی با مشکلات اساسی امنیت ابری دست و پنجه نرم میکند) و ایجاد نقاط کور امنیتی منجر شود که مهاجمان به سرعت از آنها بهرهبرداری میکنند. و از آنجایی که تمرکز مدیران به سمت هوش مصنوعی معطوف شده است، ارزش دارد که ریسکهای فنی و واقعی را که در این حوزه در حال ظهور هستند، بررسی کنیم، ریسکهایی که تیمهای فنی به خوبی از آنها آگاهند.
چرا این موضوع مهم است؟ این شکاف صرفاً یک مشکل ارتباطی نیست؛ یک آسیبپذیری استراتژیک است. وقتی مدیران ریسک را دستکم میگیرند، سرمایهگذاریها به سمت ابزارهای اشتباهی میرود و تیمهای فنی بدون منابع کافی برای مقابله با تهدیدات واقعی رها میشوند.
بذار خلاصه بگم 👇
مدیران ارشد فکر میکنن وضعیت امنیت عالیه، ولی کارشناسهای فنی که روزانه با تهدیدها درگیرن، اصلاً اینطور فکر نمیکنن. این اختلاف دیدگاه میتواند فاجعهبار باشد.
۷. شمشیر دولبه هوش مصنوعی: آسیبپذیری در خود ابزارهای AI، حتی در «حالت امن» – آسیبپذیری فریمورک Keras – آسیبپذیری CVE-2025-12058
وقتی صحبت از امنیت هوش مصنوعی میشود، ذهنها معمولاً به سمت تولید ایمیلهای فیشینگ توسط AI میرود. اما یک ریسک ظریفتر و حیاتیتر وجود دارد: آسیبپذیری در خود ابزارها و زیرساختهای هوش مصنوعی.
آسیبپذیری CVE-2025-12058 که در فریمورک Keras AI گوگل کشف شده، نمونهای عالی از این خطر است. به زبان ساده، یک مهاجم میتواند یک فایل مدل هوش مصنوعی مخرب (.keras) بسازد. زمانی که یک توسعهدهنده یا یک برنامه این فایل را بارگذاری میکند، مهاجم میتواند هر فایلی را از روی سیستم محلی سرقت کرده یا سرور را مجبور به اتصال به وبسایتهای مخرب کند (حمله SSRF).
اما بخش تکاندهنده ماجرا اینجاست: این حمله حتی زمانی که توسعهدهندگان از تنظیم safe_mode=True استفاده میکنند نیز کار میکند؛ قابلیتی که دقیقاً برای جلوگیری از همین نوع رفتار مخرب طراحی شده است. این آسیبپذیری که در پایگاه داده ملی آسیبپذیری (NVD) ثبت شده، یادآوری میکند که خود ابزارهای امنیتی نیز میتوانند ناامن باشند. این آسیبپذیری فنی و خاص، یک قطعه از پازل بزرگتری است. برای درک اینکه چگونه تکنیکهای مختلف در یک حمله واقعی و تمامعیار با هم ترکیب میشوند، بیایید یک مطالعه موردی از یک حمله باجافزاری را قدم به قدم تشریح کنیم.
چرا این موضوع مهم است؟ این آسیبپذیری ثابت میکند که حتی اقدامات امنیتی ظاهراً قوی (مانند حالت امن) نیز میتوانند نقاط کور داشته باشند. با افزایش وابستگی ما به زنجیره تأمین هوش مصنوعی، بررسی امنیت خودِ این ابزارها به اندازه دفاع در برابر حملات مبتنی بر هوش مصنوعی حیاتی میشود.
بذار خلاصه بگم 👇
تهدید فقط این نیست که هکرها از هوش مصنوعی استفاده کنند؛ خود ابزارهای هوش مصنوعی هم آسیبپذیری دارند و میتوانند حتی در حالت «امن» هک شوند.
۸. کتابچه بازی باجافزار در دنیای واقعی: تشریح حمله DragonForce قدم به قدم
درک چرخه کامل یک حمله، از نفوذ اولیه تا تأثیر نهایی، برای ساختن دفاع مؤثر ضروری است. یک گزارش حادثه دقیق از شرکت Darktrace، حمله باجافزاری وابسته به گروه DragonForce را قدم به قدم تشریح میکند و یک نقشه راه واقعی از نحوه عملکرد مهاجمان ارائه میدهد:
- شناسایی (Reconnaissance): حمله با اسکن آهسته و پیوسته شبکه (با ابزار OpenVAS) و تلاش برای حدس زدن گذرواژههای مدیریتی (Brute-force) آغاز میشود.
- ماندگاری (Persistence): پس از نفوذ، مهاجم کلیدهای رجیستری ویندوز مربوط به WMI و Scheduled Tasks را دستکاری میکند تا اطمینان حاصل کند که دسترسیاش پس از ریبوت سیستم نیز باقی میماند.
- سرقت اطلاعات (Data Exfiltration): قبل از رمزگذاری، مهاجمان دادههای حساس را از طریق پروتکل SSH به یک سرویس میزبانی مخرب در روسیه منتقل میکنند. این مرحله کلیدی استراتژی اخاذی دوگانه است.
- تأثیر (Impact): در نهایت، باجافزار اجرا شده، فایلها در سراسر شبکه با پسوند
.df_winرمزگذاری میشوند و یادداشتهای باجخواهی روی سیستمها قرار میگیرد.
درس کلیدی این گزارش این بود: با اینکه فعالیت مخرب در مراحل اولیه شناسایی شده بود، اما عدم وجود یک سیستم واکنش خودکار به حمله اجازه داد تا به مرحله تخریب نهایی برسد. این مورد واقعی نشان میدهد که دفاع واکنشی، حتی با تشخیص زودهنگام، کافی نیست. به همین دلیل، تیمهای دفاعی مدرن اکنون به صورت فعالانه همین حملات را شبیهسازی میکنند تا آمادگی خود را بیازمایند.
چرا این موضوع مهم است؟ این مورد واقعی نشان میدهد که حملات مدرن دیگر یک رویداد واحد نیستند، بلکه یک کمپین مرحلهای هستند. شناسایی یک مرحله (مانند اسکن اولیه) کافی نیست؛ دفاع مؤثر نیازمند واکنش خودکار و سریع در هر مرحله از زنجیره حمله برای جلوگیری از رسیدن مهاجم به هدف نهایی است.
بذار خلاصه بگم 👇
یک گزارش واقعی نشان میدهد که حملات باجافزاری چطور از یک اسکن ساده شبکه شروع میشود، بعد اطلاعات را میدزدد و در نهایت همه چیز را قفل میکند.
۹. دفاع هوشمندتر میشود: تیمهای بنفش (Purple Teaming) به جنگ شبیهسازی شده میروند
دفاع سایبری در حال تکامل از یک حالت واکنشی (یک «تیم آبی» که فقط دفاع میکند) به یک رویکرد فعال و مشارکتی است. مفهوم «تیم بنفش» (Purple Teaming) به همکاری نزدیک تیم قرمز (تهاجمی) و تیم آبی (دفاعی) برای بهبود مستمر امنیت اشاره دارد.
امروزه، مدافعان دیگر منتظر حمله نمیمانند. آنها با استفاده از ابزارهای شبیهسازی دشمن، کنترلهای امنیتی خود را در برابر تکنیکهای حمله واقعی آزمایش میکنند. این رویکرد مدرن به طور گسترده توسط منابع پیشرو مانند وبلاگ Red Canary، خالق ابزار محبوب Atomic Red Team، و کانال آموزشی MyDFIR که بر روی شبیهسازی دشمن با ابزارهایی مانند Caldera تمرکز دارد، ترویج میشود.
این رویکرد مانند آن است که یک تیم آتشنشانی به جای انتظار برای آتشسوزی واقعی، مانورهای کنترلشدهای را برای یافتن نقاط ضعف در برنامه واکنش خود اجرا کند. این یک تغییر پارادایم از «امیدوار بودن به بهترینها» به «آماده شدن برای بدترینها» است. این نیاز به مهارتهای پیشرفته و رویکردی فعال، مستقیماً به بزرگترین چالش صنعت امنیت سایبری گره خورده است: کمبود شدید نیروی انسانی ماهر برای پر کردن این نقشهای دفاعی.
چرا این موضوع مهم است؟ این رویکرد، دفاع سایبری را از یک فعالیت مبتنی بر انطباق (Compliance-based) به یک فعالیت مبتنی بر تهدید (Threat-informed) تبدیل میکند. به جای اینکه بپرسیم «آیا کنترلهای امنیتی ما نصب شدهاند؟»، میپرسیم «آیا کنترلهای ما در برابر تاکتیکهای واقعی دشمن کار میکنند؟».
بذار خلاصه بگم 👇
مدافعان سایبری دیگر منتظر حمله نمیمانند. آنها با ابزارهایی مثل Caldera حملات را شبیهسازی میکنند تا نقاط ضعف خودشان را پیدا و قبل از هکرها برطرف کنند.
۱۰. کمبود شدید مدافعان سایبری: چطور میتوان وارد این حوزه شد؟
کمبود استعداد در امنیت سایبری هم یک چالش بزرگ برای صنعت و هم یک فرصت فوقالعاده برای افراد است. بر اساس آمار ارائهشده در سری ویدیوهای کانال یوتیوب Tech Sky، در حال حاضر بیش از ۷۰۰,۰۰۰ موقعیت شغلی خالی در حوزه امنیت سایبری تنها در ایالات متحده وجود دارد.
نکته کلیدی برای جویندگان کار این است: شرکتها دیگر فقط به دنبال گواهینامه نیستند؛ آنها به شدت به دنبال مدافعانی (مانند تحلیلگران SOC و شکارچیان تهدید) با مهارتهای عملی و قابل اثبات هستند. مسیر مدرن برای ورود به این حوزه، ساختن یک پورتفولیوی عملی است. این شامل مهارتهایی مانند پیکربندی یک SIEM (مثل ELK Stack)، استقرار سنسورهای شبکه (Suricata)، مقاومسازی سیستمها (Sysmon)، و نوشتن قوانین شناسایی و کتابچههای واکنش به حوادث است.
این نکته پایانی، یک پیام قدرتمند دارد: مانع ورود به این حوزه یک مدرک سنتی نیست، بلکه تعهد به یادگیری عملی و ایجاد یک رزومه کاری است که ثابت کند شما میتوانید کار را انجام دهید.
چرا این موضوع مهم است؟ این روند نشان میدهد که تقاضای بازار از «دانش تئوری» به سمت «توانایی عملی» تغییر کرده است. برای کارفرمایان، یک پورتفولیوی قابل نمایش که مهارت حل مسئله را ثابت میکند، بسیار ارزشمندتر از یک لیست بلند از گواهینامههاست.
بذار خلاصه بگم 👇
صدها هزار موقعیت شغلی خالی در امنیت سایبری وجود دارد. برای گرفتن این شغلها، به جای مدرک خالی، باید یک رزومه عملی (پورتفولیو) از کارهایی که بلدید با ابزارهای واقعی انجام دهید، بسازید.
جمعبندی
همانطور که دیدیم، چشمانداز امنیت سایبری یک بازی موش و گربه پویاست که در آن هم مهاجمان و هم مدافعان به طور مداوم در حال نوآوری هستند. از سکوت اجباری در شرکتها گرفته تا حملات به سختافزار و سوءاستفاده از ابزارهای روزمره، تهدیدها پیچیدهتر و هوشمندانهتر میشوند. در عین حال، مدافعان نیز با شبیهسازی حملات و تمرکز بر مهارتهای عملی، خود را برای این نبرد آماده میکنند.
“Clarity builds trust. Let’s make complexity simple — together.” — ClaritySec
